عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 1 / 4 / 1393
بازدید : 1444
نویسنده : خورشید

ﮔﻼﺑﯽ ﮐﯿﻠﻮ4800 ﺗﻮﻣﻦ !
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﮔﻔﺖ ﮔﻼﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ
....

.
ﮔﻼﺑﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ
ﺍﻻﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﻨﯿﻦ دایی ﺑﺒﯿﻨﻪ

 

شعار دخترا:نه شاه میخوایم نه ملا/شوهر میخوایم به مولا

شعارپسرا:دعا کنید نمیریم همتونو میگیریم!
شعار پسرا بسیجی:
توپ تانک دسته بیل /دختر فقط باسیبیل 

 

 

.

.

.

دوست پسر چیست؟؟

.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی نیست والا یه آدم الکیه هی اس میده توام جوابشو می دی شارژت تموم می شه
خواستگاریتم نمی یاد :((
واللللللا به خدا...

 

.

.

لیسانس بگیر...
کار نبود ، فوق لیسانس 
..
.
نبود، دکترا 
..
.
ز گهواره تا گور دانش به زوور!!
.
..دکتراتم گرفتی برو یه جا سرمایه گذاری کن !!کار آزاد شروع کن

 

 

.

.

.

.

دختر :می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر:آره عزیز دلم.
دختر:منتظرم می مونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره ی اتاق دختر بر می گرداند تا دختر اشکی که از گونه اش می چکد را نبیند.
پسر:منتظرت می مانم.
دختر:خیلی دوست دارم.
پسر:عاشقتم عزیزم.

بعد از عمل سختی که داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری 
خود را به دست می اورذ،به ارامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و 
جویای او شد.
پرستار:اروم باش عزیزم تو باید استراحت کنی.
دختر:ولی اون کجاست؟گفت که منتظرم می مونه به همین راحتی گذشت و رفت؟
پرستار در حالی که سرنگ ارامش بخش را به سرم او میزد گفت:مگر نمی دانستی؟او قلبش را به تو هدیه کرد.
دختر در حالی که گریه میکرد گفت:ولی چرا به من چیزی نگفت؟
پرستار:شوخی کردم رفت دستشویی الان بر می گرده!!!!!!!!!!!!؟؟؟ 

 

.

.

.

يکي تعريف ميکرد : توي آسانسور واساده بودم يه دختري هم سوار شد اول ساکت بود بعد گفت:چطوري؟ گفتم: الحمدلله .... يه نگاهي به من کردو هندزفري شو جابجا کرد!... معلوم شد داره با تلفن حرف مي زنه! هيچي ديگه منم تسبيحم رو از تو جيبم در آوردم ادامه دادم: الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ...

می دونی چیه رفیق؟ اگه از زندگی کسی می ری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری…

 

 

همه نامه هاشو سوزوندم ...... يکيــــــــــــــش جامونده بود .... اما همون يکي منــــــــو سوزوند انتقام هم نوعاشو گرفت

 

.

.

.

.

ساکت که بمانی،


می رود به حساب جواب نداشتنت .

عمراً بفهمند 

که داری جان میکنی تا احترامشان را نگه داری ...

 

.

.

.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺻــﻒِ عابر بانک پسره برگشت بم ﮔﻔﺖ : 

ﺍﯾـــــــــــﺸﺷﺶ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺍﻭﻣـﺪﻥ 

منم ﮔﻔتم : 

ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﻭﻣﺪ ﺷﻬـــﺮ ، ﮔﻠﻪ ﺑﯽ ﭼﻮﭘﻮﻥ ﺷﺪ 

ﻣﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧـﺘﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ !





:: موضوعات مرتبط: مطالب طنز وخنده دار , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با سلام امیدوارم لحظات خوب وخوشی را در فان کلوب آذرخش سپری کنید ومطالب دلخواهتان را بیابید وبا نظراتتان من را در بهتر شدن فان کلوب یاری رسانید

برای بهتر شدن اذرخش چه باید کرد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فان کلوب آذرخش و آدرس azarakhsh2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2770
بازدید دیروز : 460
بازدید هفته : 3390
بازدید ماه : 5900
بازدید کل : 23472
تعداد مطالب : 610
تعداد نظرات : 65
تعداد آنلاین : 1


کد هدایت به بالا

RSS

Powered By
loxblog.Com